English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3946 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
submit U ارائه دادن پیشنهادکردن
submits U ارائه دادن پیشنهادکردن
submitted U ارائه دادن پیشنهادکردن
submitting U ارائه دادن پیشنهادکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tender U ارائه دادن
present U ارائه دادن
knuckle under <idiom> U ارائه دادن
tendering U ارائه دادن
presenting U ارائه دادن
put in U ارائه دادن
giving U ارائه دادن
bring forward U ارائه دادن
presents U ارائه دادن
produces U ارائه دادن
tendered U ارائه دادن
tenderest U ارائه دادن
produce U ارائه دادن
presented U ارائه دادن
misrepresentation U بد ارائه دادن
hold forth U ارائه دادن
gives U ارائه دادن
produced U ارائه دادن
give U ارائه دادن
puts U ارائه یا توضیح دادن
forthcoming U اماده ارائه دادن
put U ارائه یا توضیح دادن
putting U ارائه یا توضیح دادن
to produce testimony U مدرک ارائه دادن
exhibited U ارائه دادن ابراز کردن
propound U پیشنهاد کردن ارائه دادن
allege U دلیل اوردن ارائه دادن
alleges U دلیل اوردن ارائه دادن
alleging U دلیل اوردن ارائه دادن
propone U پیشنهاد کردن ارائه دادن
propounds U پیشنهاد کردن ارائه دادن
propounding U پیشنهاد کردن ارائه دادن
exhibits U ارائه دادن ابراز کردن
exhibit U ارائه دادن ابراز کردن
render U ارائه دادن ترجمه کردن
porrect U منبسط کردن ارائه دادن
exhibiting U ارائه دادن ابراز کردن
renders U ارائه دادن ترجمه کردن
to put in U منصوب کردن ارائه دادن
rendered U ارائه دادن ترجمه کردن
submits U واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
produces U اقامه کردن ارائه دادن سند
submitting U واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submit U واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
produced U اقامه کردن ارائه دادن سند
submitted U واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
produce U اقامه کردن ارائه دادن سند
putting U ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
put U ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
To submit something to someone. U چیزی را به کسی تسلیم کردن (ارائه دادن )
puts U ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
projects U ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
projected U ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
project U ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
authentication U به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
suggested U پیشنهادکردن
suggests U پیشنهادکردن
advances U پیشنهادکردن
motions U پیشنهادکردن
motioning U پیشنهادکردن
motion U پیشنهادکردن
motioned U پیشنهادکردن
suggest U پیشنهادکردن
suggesting U پیشنهادکردن
purposes U قصد داشتن پیشنهادکردن
purpose U قصد داشتن پیشنهادکردن
to r.someone as a U کسی رابرای سمتی پیشنهادکردن
displays U ارائه
displaying U ارائه
n display U ارائه ان
f display U ارائه اف
n scan U ارائه ان
display U ارائه
displayed U ارائه
exposal U ارائه
c display U ارائه سی
range bearing display U ارائه بی
ppi scan U ارائه پی پی ای
m display U ارائه ام
shew U ارائه
c scan U ارائه سی
f scan U ارائه اف
l display U ارائه ال
d scan U ارائه دی
l scan U ارائه ال
d display U ارائه دی
j scan U ارائه جی
j display U ارائه جی
g scan U ارائه جی
g display U ارائه جی
m scan U ارائه ام
p display U ارائه پی
b scan U ارائه ب
presentation U ارائه
presentations U ارائه
b display U ارائه ب
h scan U ارائه اچ
presentment U ارائه
h display U ارائه اچ
representation U ارائه
exhibitions U ارائه
exhibition U ارائه
k scan U ارائه کی
k display U ارائه کی
representations U ارائه
production U ارائه
p scan U ارائه پی
productions U ارائه
exposures U ارائه
exposure U ارائه
offering U ارائه
adductor U ارائه
productions U ارائه ساخت
production U ارائه ساخت
represents U ارائه کردن
represented U ارائه کردن
represent U ارائه کردن
presentability U قابلیت ارائه
show U ارائه نمایش
offers U پیشکش ارائه
offered U پیشکش ارائه
offer U پیشکش ارائه
profert U ارائه سند
presentation U ارائه عرضه
showing U ارائه اشکارسازی
renderable U قابل ارائه
renderer U ارائه دهنده
presentations U ارائه عرضه
misrepresentation U بد ارائه نمودن
showed U ارائه نمایش
shows U ارائه نمایش
showings U ارائه اشکارسازی
presenting bank U بانک ارائه کننده
probational U ارائه مدرک ودلیل
producing U اقامه ارائه کردن
probation U ارائه مدرک ودلیل
devil's advocate <idiom> U [ارائه استدلال مخالف]
lead proof U ارائه دلیل کردن
documentation U ارائه اسناد یا مدارک
forthcoming <adj.> U آماده به ارائه [نزدیک به تحقق]
forthcomming U اماده برای ارائه کردن
contract for supply U قرارداد جهت ارائه کالا
imageing model U روش یا مدل ارائه تصاویر
subsequent filing [application, documents] U ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
Application may be filed by ... U مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
money player U ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
We would appreciate it if you could provide us with some information about ... U ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
sidekicks U تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
sidekick U تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
society of certified processors U سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد
performance monitor U برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
scopolamine U ی که با تزریق این ماده وامثال ان گرفته شده باشدقابل ارائه به دادگاه نیست
proof of debt U سندی که از طرف بستانکار شخص ورشکسته یامتوفی یا شرکت در حال تصفیه ارائه میشود
how about <idiom> برای ارائه پشنهاد یا جویا شدن نظر دیگران در مورد چیزی یا کاری استفاده می شود
word-perfect U یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
word perfect U یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
prompted U کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompts U کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
telpak U سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
prompt U کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
restatement of the law U مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
sight bill U حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
presentment U ارائه برات از دارنده ان به محال علیه جهت قبولی نویسی یا محیل جهت پرداخت
consented U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
editing run U در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
musicom U یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
innovation theory U ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
available cash U موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
exhibiter U نمایش دهنده ارائه دهنده
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
exhibitors U نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitor U نمایش دهنده ارائه دهنده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
liquidity preference theory U براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
transfer order U دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
ferried U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferrying U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferry U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
to put any one up to something U کسیرا از چیزی اگاهی دادن کسیرادر کاری دستور دادن
to sue for damages U عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
example is better than precept U نمونه اخلاق از خود نشان دادن بهترازدستوراخلاقی دادن است
define U 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defined U 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defines U 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defining U 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
iron law of wage U قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
televised U درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
Recent search history Forum search
1To be capable of quoting
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
1آسیب شناسی مولفه های موثر بر تحکیم بنیان خانواده و ارائه راه کارهای مدیریتی
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1to take a spell at whell
1از لحاظ دستوری امکانش هست که ترجمه کاملتری ارائه شود؟
1Poked back
4express, overexpression
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com